روش های ساخت باور

آموزش های کاربردی

منتشر شده در ۱۱ دی ۱۴۰۲

همین الان تصور کن یه اسب تک شاخ وسط اتاقت یا رو به روت وایستاده.

آیا اسب تک شاخی هست؟طبیعتا خیر چون اصلا تا حالا بهش فکر نکردی یا اگر هم فکر کردی رخ دادن چنین اتفاقی رو غیرممکن میدونی.در واقع بهش باور نداری.

این مورد در رابطه با بدست آوردن ثروت ، روابط عاطفی و سلامتی هم به همین شکل هست.

برای شناخت باور و ساخت باور اول باید ذهنو بشناسیم.

این که انسان اشرف مخلوقاته و هیچ محدودیتی براش وجود نداره درسته.اما چه چیزی باعث ایجاد این تفاوت در ما میشه؟ ما چی داریم که بقیه موجودات ندارن؟

بزرگترین تفاوت ما با بقیه موجودات اینه که ما از یه چیزی به اسم ذهن برخوردار هستیم.

دقت کن که نگفتم مغز ، گفتم ذهن.

تعریف ذهن

تعریف ذهن هم به صورت خلاصه میشه یک میدان یا فضایی در حال ارتعاش که فکر تولید میکنه.این افکاری که تولید میشن هرچقدر در ذهن تکرار بشن به آستانه ای از ارتعاش میرسن که ما اون هارو در واقعیت میبینیم و پدیدار میشن.یعنی عملا با افکارمون خلق میکنیم.

خلق با افکار زمانی اتفاق میوفته که اون فکر تبدیل به باور شده باشه.و باور ها همیشه بدون هیچ خطایی و خیلی دقیق کارشونو انجام میدن.

به سه بخش خودآگاه ، نیمه خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم میشه.

هر قسمت یک کاربردی داره ولی برای ساخت یک باور جدید ما از خودآگاه استفاده میکنیم درست مثل یک کارگاه تولیدی هر خواسته ای که داریم رو در سطح خودآگاه میسازیم و بعد از ساختن.با استفاده از یک سری روش ها میفرستیمش در سطح ناخودآگاه تا مثل یک دستگاه اتوماتیک کار خودش رو انجام بده و اون باور رو اجرا کنه برامون.

برای سنجش میزان مقاومت ذهنی میتونی از تست اون استفاده کنی.(ورود به تست مقاومت ذهنی)

تفاوت ذهن و مغز

همونطور که گفتیم ذهن یک فضایی هست که توش فکر تولید میشه.

اما مغز مثل یک گیرنده ای عمل میکنه که دائم درحال ارسال و دریافت فرکانسه و اطلاعات رو رد و بدل میکنه در سطح ذهن.

ذهن رو ما نمیتونیم با چشممون ببینیم اما مغز قابل روییت هست.یا ذهن بخش خاصی از یک مغز نیست اشتباه نگیرید.

یک راداری که افکارو میگیره و با استفاده از نورون های عصبی باعث ایجاد احساسات یا اتفاق در سطح جسم میشه.

تعریف باور

حالا که متوجه شدی فضایی که در اون باور ساخته میشه کجاست.میپردازیم به خود باور و ساخت باور.

باور یک سری افکار همراه با احساس عمیق اینجا فرقی نمیکنه که ازچه جنس ، مثبت یا منفی که راه پیدا کردن به ضمیرناخودآگاه و همواره در هر شرایطی و یا موقعیت های خاص درست مثل یک کد اجرا میشه و باعث به وجود آمدن یک سری احساسات و اتفاقات در سطح زندگی ما میشه.

معمولا راه پیدا کردن به این شکل هست که با تکرار مکرر و دیدن و شنیدن اون کلمه یا اتفاق ، صورت میگیره.

مثال هایی از باور هایی که داریم.

تو خونت نشستی تا به حال یه دزد از صد کیلومتریت رد نشده ولی انقدر تکرار کردی که دزدی زیاد شده ، همش در استرس و تنش هستی که نکنه دزد بیاد یا چیزی ازت دزدیده بشه.البته این اتفاق اگر به اندازه ی کافی تکرار بشه برات رخ میده ها ، هیچ تعارفی نداره باهات.

باور داری که پول دراوردن سخته.بدون این که بفهمی یا متوجه بشی به مسیر هایی هدایت میشی که پول درآوردن درشون سخته.

میخوای وارد رابطه بشی ، میترسی همش استرس داری و تمام تمرکزت اینه که دخترخوب ، پسر خوب کمه یا نیست.ولی ممکنه همسایت یا حتی نزدیکترین فامیلت برعکس همین باورو داشته باشه و براش اتفاق هم میوفته.