منتشر شدن یک مصاحبه مخفی از نیکولا تسلا بعد از ۱۱۶ سال | حتما بخونید

بازدید: 1297 بازدید
مصاحبه افشا شده از نیکولا تسلا مربوط به 116 سال پیش ، حقیقت پنهان

منتشر شدن یک مصاحبه مخفی از نیکولا تسلا بعد از ۱۱۶ سال

سلام عرض میکنم خدمت تمامی دوستان و همراهان همیشگی وبسایت حقیقت پنهان

امروز یک مصاحبه از نیکولا تسلا رو مطالعه کردم و دوست داشتم تا با شما به اشتراک بگذارم ، در انتهای این مصاحبه لینک منبع به زبان اصلی را هم برای شما قرار دادم .

حتما حتما دیدگاهای خودتون و نظرات خودتون رو راجب این دانشمند بزرگ با ما در میون بگذارید تا ببنیم هر فرد ، این دانشمند بزرگ را چطور میبیند.

لازم به ذکر است که تشکر کنیم از خانم مهناز بابت ترجمه روان این مصاحبه.

پیشنهاد میشود مطلب”آشنایی با فرشتگان و نحوه برقراری ارتباط با فرشتگان – بخش اول” را بخوانید.

مصاحبه افشا شده از نیکولا تسلا مربوط به 116 سال پیش ، حقیقت پنهان

مصاحبه نیکولا تسلا به شرح زیر است :

یک مصاحبه غیر معمول با نیکولا تسلا که بعد از ۱۱۶ سال منتشر شده … پاسخهایی که این دانشمند نابغه به خبرنگار میده ، خیلی معنوی و شاعرانه است. جمله های زیبایی از این متن طولانی رو انتخاب و ترجمه کردم که روحیه لطیف نیکولا تسلا رو نشون میده :

  •  من می خواستم تمام زمین را روشن کنم.

-آنقدر برق داریم که بتوانیم خورشید دوم شویم. می توانستیم حلقه ای از نور به دورخط استوا داشته باشیم، مثل حلقه سیاره زحل. »

  • در زمین انرژی شادی، آرامش و عشق هست که در گلی که از زمین می روید پدیدار می شود.

-در غذایی که از زمین بدست می آید و در سرزمین مادری انسانها . من سالها وقت، صرف جستجوی انرژی ای کردم که بتواند برای مردم اثربخش باشد. از زیبایی و رایحه گل سرخ می توان به عنوان یک دارو استفاده کرد و از پرتو آفتاب به عنوان غذا. »

  •  زندگی فرم های بی شماری دارد.

وظیفه دانشمندان است که آن را در تمام فرم های ماده پیدا کنند. »

  • چطور می شود از انرژی زمین و انرژی ستاره ها برای تغذیه گرسنگان زمین استفاده کرد؟

و شرابی به تشنگان نوشاند که قلب شان سرمست شود و این را درک کنند که آنها خدا هستند.»

  • مذاهب و فلسفه ها می آموزند که انسان می تواند مسیح و بودا و زرتشت شود.

آنچه من در پی اثباتش هستم، دیوانه وارتر و دست نیافتنی تر است. باید کاری کرد که هر موجودی یک مسیح، بودا وزرتشت زاده شود ..»

  • می دانم که جاذبه، مانعی برای پرواز است.

قصد من این نیست که وسیله ای برای پرواز بسازم (مثل هواپیما یا موشک) بلکه هدفم این است که به یک فرد آموزش دهم نسبت به بالهای خودش آگاه شود … »

  • هیچ فضای خالی ای در این سیاره و یا کائنات نیست.

آنچه فضانوردان سیاهچاله می نامند، قدرتمندترین منابع انرژی زندگی اند .»

  •  انسان می باید نسبت به پرندگان مهربان باشد.

به این دلیل که آنها بال دارند. انسانها زمانی بال داشتند، بالهای واقعی و مرئی. »

  •  من بخشی از نورو موسیقی نورم.

نور، حس های مرا لبریز می کند. من آن را می بینم، می شنوم، می بویم، لمس می کنم و به آن می اندیشم.

فکر کردن به آن، حس ششم من است. ذرات نور، همان نُت های نوشته شده اند. یک صاعقه می تواند یک سونات کامل باشد.

هزار صاعقه، یک کنسرت است. »

  • صداها به ذهن پیام می دهند که زندگی دارای معناست.

که کائنات در هماهنگی کامل است و زیبایی ,علت ومعلول آفرینش است . این موسیقی ابدی، چرخه بی انتهای آسمانی است … »

  • کوچکترین ستاره!!

این قطعه را کامل می کند و بخشی از این سمفونی بهشتی است. ضزبان قلب انسان بخشی از این سمفونی بر روی زمین است.»

  • من همیشه آن را می شنوم.

گوش روحی من به بزرگی آسمان بالای سرمان است. »

  • بدن انسان یک ماشین بی نقص است.

من بدنم را می شناسم و می دانم چه چیزی برایش خوب است.

غذایی که همه مردم می خورند برای من زیانبار و خطرناک است.

گاهی تصور می کنم سرآشپزهای دنیا همگی برعلیه من توطئه کرده اند. »

  •  وقتی دانش آموز بودم…

“فاوست” اثر گوته کتاب مورد علاقه ام را به آلمانی حفظ کرده بودم و الان می توانم همه آن را از بر بخوانم. من برای سالها اختراعاتم را در سرم نگه داشته بودم. »

  •  بینایی و شنوایی من عالی است …

و می توانم به جرئت بگویم از مردم دیگر قوی تر است.

من صدای رعد را از ۱۵۰ مایلی می شونم و رنگ هایی را در آسمان می بینم که دیگران قادر به دیدن آن نیستند.

این وسعت بینایی و شنوایی را از کودکی داشتم. و بعد ها آگاهانه آن را تقویت کردم. »

  •  منشا بیشتر بیماری ها روح است.

پس روح می تواند بیشتر بیماری ها را درمان کند.

وقتی دانش آموز بودم به بیماری وبا مبتلا شدم که در منطقه” لیکا” بیداد می کرد.

وقتی پدرم اجازه داد که می توانم تکنولوژی بخوانم که همه زندگی ام بود، درمان شدم. »

  • هرکاری که در هر روز و هر لحظه انجام می دهیم نباید فراموش کنیم که چرا روی زمین هستیم.

افراد فوق العاده ای وجود دارند که با بیماری دست و پنجه نرم می کنند و به محرومیت دچارند یا با اجتماعی طرفند که حماقت آن آزارشان می دهد و با سوء تفاهم و مشکلات دیگر روبرو هستند و کشوری با مردابهای پر حشره را پشت سر می گذارند و تا آخر هم به رسمیت شناخته نمی شوند.

فرشتگان سقوط کرده زیادی روی زمین وجود دارند. »

  • بنویس که آقای تسلا بازی کرد. او تمام زندگی اش را بازی کرد و از آن لذت برد. »
  • « من عاشق بازی با الکتریسیته بودم …برق، زیباترین اسباب بازی بود که پیدا کردم. فراموش نکن بنویسی نیکولا تسلا اولین کسی بود که برق را کشف کرد. »

  • زندگی یک ریتم است که باید آن را فهمید.

من ریتم آن را حس می کنم و از آن لذت می برم. همه چیزهایی که زنده اند، به طرز عمیق و شگفت انگیزی با هم در ارتباطند. انسان و ستارگان، آمیب ها و خورشید، قلب و گردش بی نهایت اعداد …»

  •  دانش از فضا می آید…

ما دو چشم داریم:

  • چشم زمینی
  • چشم روحی

بهتر است آن دو یکی شوند.

کائنات با تمام مظاهرش یک موجود زنده است، مثل یک جانورمتفکر. سنگ فکر می کند و احساس دارد و نیز گیاه، جانور و انسان.

وقتی ستاره ای می درخشد، می خواهد که نگاهش کنیم. می باید زبان و پیام او را درک کنیم.

نَفَس انسان، چشم ها و گوشهایش می باید منطبق باشند بر نفس ، چشم ها و گوش های کائنات.»

  •  احساس و تجربه ام می گوید…

کائنات فقط یک ماده واحد است که با انرژی بی نهایتِ زندگی ، تجلی یافته است.

بهترین چیز، آن است که رمز طبیعت را کشف کرده و برای دیگران آشکار کنیم. »

  • در ابتدا نور بود…

منبع بی انتهایی که ماده را به تمامی فرم ها توزیع می کرد و از پدیده های آن کائنات وزمین با تمام جنبه های زندگی آن است. »

پیشنهاد میشود مطلب”جذب ثروت کیهانی با تکنیک ایموشن کد” را بخوانید.

  • من الکتریسیته ام.

به عبارتی من الکتریسیته در شکل انسانی ام. شما هم الکتریسیته اید آقای اسمیت، اما خودتان نمی دانید. »

  •  در جوانی چشم هایم سیاه بود…

اکنون آبی است و هرچه زمان می گذرد و مغزم قوی تر می شود، به رنگ سفید نزدیک تر می شوند.

سفید، رنگی آسمانی است. یک روز صبح از پنجره ام، کبوتر سفیدی را دیدم که به او غذا می دادم.

او می خواست به من بگوید که درحال مرگ است. از چشم هایش نور فوران می کرد.

هرگز در چشم های هیچ موجودی آن همه نور ندیده بودم که در چشم های آن کبوتر دیدم. »

  • نور همیشه در کنارم بود.

می دانید چطور چرخش میدان مغناطیسی و موتور القایی را کشف کردم و در بیست و شش سالگی معروف شدم؟

یک بعد از ظهر تابستانی در بوداپست با دوستم، غروب آفتاب را تماشا می کردیم.

هزاران آتش با هزاران رنگ شعله ور در اطرافمان می چرخید.

من اشعار فاوست را به یاد آوردم و شعرهایش را زمزمه می کردم . من میدان مغناطیسی چرخان و موتور القایی را در خورشید دیدم! »

  •  من با رعد و برق حرف می زنم … »
  •  صدا تنها در رعدو برق نیست.

به نور و رنگ هم تبدیل می شود. یک رنگ را باید شنید…

رعد و برق ها با هم فرق می کنند و اسم های خودشان را دارند. من روی بعضی هایشان اسم می گذارم.

اسم افرادی که به من نزدیک اند یا ستایش می کنم.
در روشنایی آسمان و رعد، مادرم، خواهرم، برادرم دانیل و شاعری به نام “جووان جوانوویچ” و اشخاص تاریخی صربستان … زنده اند.

اسامی ای مانند Aslsaiah، Ezekiel ، مثل لئوناردو، بتهوون، گویا، فارادی، پوشکین …»

  •  من آموخته ام احساس ها، رویاها و بینش هایم را کنترل کنم.

همه زندگی ام را در شیدایی گذرانده ام . تخیل، سرچشمه شادمانی ام بود و به من کمک کرد این سالهای پراز کار را تحمل کنم.

کاری که برای پنج عمر، کافی بود. بهتر از همه، کار در شب بود به خاطر ستارگان و پیوند نزدیک با آنها … »

  •  همه چیز نور است…

هیچکس نمی میرد بلکه به نور تبدیل می شود و همچنان به زندگی ادامه می دهد.

راز در این واقعیت نهفته است که ذرات نور به وضعیت اولیه خود برمی گردند. ترجیح می دهم بگویم به انرژی اولیه .
مسیح و چند تن دیگر این راز را می دانستند.

من بدنبال آن بودم که چطور می شود انرژی انسان را حفظ کرد که فرمی از نور است، گاهی روشن مثل نوری از بهشت . »

  •  من به خاطر خودم به دنبالش نبودم.

بلکه برای مصلحت همه. من باور دارم اکتشافاتم زندگی مردم را آسانتر و قابل تحمل تر می کند و آنها را با معنویت و اخلاق پیوند می دهد.

  • این کائنات، معنوی است و ما هنوز آن را نشناخته ایم.

جهان ، اخلاقی تر از ماست. ما طبیعتش را نمی شناسیم و نمی دانیم چگونه زندگی خود را با آن تنظیم کنیم.

من یک دانشمند نیستم!!!

علم، شاید رضایت بخش ترین روش برای یافتن پاسخ سوالی است که همیشه مرا تسخیر کرده و روزو شبم را به آتش کشانده است.»

  • هر وقت یکی از نزدیکان و عزیزانم ناراحت می شد …

من دردی فیزیکی را حس می کردم.

زیرا بدن های ما از ماده یکسانی ساخته شده و روحمان با بندهای ناگسستنی به هم پیوسته اند.
گاهی اندوهی درک نشدنی ما را از پای در می آورد.

شاید به خاطر آن باشد که جایی در این سیاره، یک کودک یا مردی بزرگوار از دنیا رفته است. »

  • ناپدید شدن یک ستاره و پدیدارشدن شهابسنگ ها…

بیش از آنکه تصور می کنیم، روی ما اثر می گذارد.

ارتباط میان مخلوقات روی زمین حتی از این قوی تر است زیرا احساسات و افکار ما می تواند گلها را خوشبوتر و زیباتر کند و یا آنها در سکوت فرو برد. »

ترجمه : مهناز

لینک منبع به زبان اصلی :

https://www.ancient-code.com/nikola-teslas

حتما نظرات خودتون رو در رابطه با دیدگاه نیکولا تسلا به جهان با ما در میون بگذارید.